محل تبلیغات شما
مثل یک جنگل پاییزی سرما خورده شده ام بی رمق و غم زده و تا خورده اخم کن،زخم بزن ،تلخ بگو، سر بشکن قالی آن گاه عزیز است که شد پا خورده ماهی کوچک اگر دل نسپارد چه کند بس که آب و نمک از سفره ی دریا خورده عشق داغ است و دوای تن سرد من و تو دور آتش بنشینیم دو سرما خورده؟ برسانید به یوسف که سرافراز شدی هر چه سنگ است به بیچاره زلیخا خورده برسانید از او صرف نظر خواهم کرد نرساند اگر از آن لب حلوا خورده !

بعضی وقتا یه جوری خودکشی میکنی که فقط جسمت سالم میمونه....

شده ام بی رمق و غم زده و تا خورده...

قدیمی ولی با مفهوم...

خورده ,بی ,غم ,زده ,برسانید ,ام ,رمق و ,بی رمق ,و غم ,غم زده ,و تا

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شرح زندگینامه سردارسلیمانی